قرآن ماهیت زن و مرد را یک چیز میشمرد فقه امامیه به همان نسبتی که به حقوق زن در زندگی مشترک نگاه میکند به همان نسبت به حقوق زن بعد از جدایی توجه و دقت دارد. طلاق شایعترین عامل انحلال نکاح و . است با این که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله طلاق را مکروه ترین شی نزد خود ،میدارد با این حال بخاطر مسائل زن و مرد و نیز بخاطر مسائل اجتماعی و شاید گاهاً بخاطر فرزندان این امر مکروه از نظر اسلام مورد پذیرش واقع شده است. طلاق با همه کراهتی که دارد یا همه لطماتی که به زندگی زن و مرد و نیز به زندگی فرزندان مشترک آنها وارد میآورد و با وجود شکستن غرور زن و مرد و گاها ادامه زندگی انفرادی همراه با مشکلات جانبی ،دیگر با این حال هرگاه چاره ای برای بهبود وضع زندگی مشترک و راهی برای بازگرداندن عشق و محبت به خانه و خانواده وجود نداشته است برای نجات زن و مرد و فرزندان آنها از درگیریهای لفظی و احتمالاً فیزیکی روزانه و پیاپی این داروی تلخ تجویز شده است.
شارع مقدس بر نکاح و پایبندی زن و مرد بر مقررات مربوط به آن تاکید نموده و به طرق مختلف زن و مرد را بر ادامه زندگی و اجتناب از طلاق و جدائی رهنمون ساخته است با این حال هر گاه زندگی خانوادگی که باید کانون عشق و صفا و محبت باشد به محل کشمکش و جدال مبدل شد و زن و شوهر به دلیل عدم تفاهم با غرور یکی یا هر دو، توان تحمل همدیگر را نداشتند و مهربانی و محبت های خود را به کینه و نفرت سپرد بطور طبیعی زوجین خوشبختی خویش را در همسری دیگر جست و جو کرده و دلبستگی خویش به همسر فعلی را از دست میدهند در این صورت نه تنها اجبار زن و مرد به ادامه زندگی مشترک سودی ندارد بلکه ممکن است خطرات مهلکی اعضای خانواده را مورد تهدید قرار دهد چه بسا ممکن است مرد یا زن برای رهانی از دست دیگری به اقدامی جنون آمیز دست زده و خود یا همسر خویش را نابود سازد و چه بسا در اثر سختگیری قانون یا دادگاه زن بدون احترام به به رابطه زوجیت در اثر ضعف مذهبی اقدام به خیانت به همسر بنماید یا مرد بدلیل عدم تمکین زن یا بدلیل نفرت زوجین از یکدیگر بدنبال تأمین نیاز خود بوده و خود را آلوده فساد و تباهی نماید با توجه به این توضیح طلاق با همه کراهتی که دارد یا همه لطماتی که به زندگی زن و مرد و نیز به زندگی فرزندان مشترک آنها وارد میآورد و با وجود شکستن غرور زن و مرد چه بسا ادامه زندگی انفرادی همراه با مشکلات جانبی دیگر با این حال هر گاه چاره ای برای بهبود وضع زندگی مشترک و راهی برای بازگرداندن عشق و محبت به خانه و خانواده وجود نداشته است. برای نجات زن و مرد و فرزندان آنها از درگیریهای لفظی و احتمالاً فیزیکی روزانه و پیاپی این داروی تلخ به عنوان آخرین راه حل تجویز شده است. حال اگر مشکلات اقتصادی بعد از طلاق به مشکلات عاطفی بعد از طلاق اضافه شود، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ پر واضح است که احیاناً غیر قابل تحمل و تسهیل کنند آسیبهای اجتماعی و در پی آن افزایش جرائم در کشور میباشد. از طرفی با توجه به اینکه ریشه بخش زیادی از ،مشکلات مناقشات اجتماعی مردم و جرائم در کشور، عدم آشنایی آنان با موازین قانونی و حقوق خود میباشد و همچنین با توجه به اینکه جرم شناسان در خلال مباحث علمی خود از طلاق به عنوان یک عامل جرم زا یاد میکنند این نوشتار سعی دارد حقوق مالی زن بعد از طلاق را تبیین نماید تا گامی گرچه اندک در راستای پیشگیری از وقوع جرایمی باشد که این آسیب اجتماعی بوجود می آورد. توجیه این مدعا بروز مشکلات اقتصادی بعد از طلاق برای اناث می باشد که خود می تواند باعث بروز افزایش نرخ ارتکاب جرایم متعدد گردد.