قدرت و خیانت: چرا احساس قدرت می‌تواند وسوسه‌آمیز باشد؟

مقدمه
خیانت جنسی یکی از چالش‌های اساسی در روابط صمیمی است که ریشه‌های متعددی دارد؛ از نارضایتی جنسی و عاطفی گرفته تا فرصت‌های اجتماعی و فشارهای محیطی. اما یکی از عوامل کمتر مورد توجه، احساس قدرت در رابطه است. تحقیقات روانشناسی نشان داده‌اند که زمانی که فرد احساس می‌کند قدرت بیشتری نسبت به شریکش دارد، احتمال ورود او به رابطه فرازناشویی افزایش می‌یابد. در این مقاله بررسی می‌کنیم که چرا قدرت می‌تواند هم وفاداری را تهدید کند و هم در شرایطی خاص باعث تحکیم روابط شود.
مفهوم قدرت در روابط
قدرت در روابط صمیمی صرفاً به معنای کنترل مالی یا اجتماعی نیست، بلکه شامل طیفی از عوامل می‌شود:
•قدرت اقتصادی (درآمد، دارایی‌ها)
•قدرت اجتماعی (موقعیت شغلی، نفوذ اجتماعی)
•قدرت روانی (اعتماد به نفس، توانایی کنترل احساسات)
•قدرت رابطه‌ای (اینکه چه کسی تصمیم‌گیر اصلی در رابطه است)
وقتی فردی احساس کند دست بالاتر را دارد، در ناخودآگاه او نوعی «مجوز» برای رفتارهای خارج از چارچوب فعال می‌شود.
تحقیقات علمی درباره قدرت و خیانت
مطالعات اخیر نشان داده‌اند:
•کسانی که احساس قدرت بیشتری دارند، بیشتر درگیر افکار جنسی نسبت به افراد غیر از شریک‌شان می‌شوند.
•قدرت باعث افزایش اعتماد به نفس جنسی و کاهش ترس از پیامدها می‌شود.
•مردان و زنان هر دو تحت تأثیر این مکانیزم قرار می‌گیرند، برخلاف باور عمومی که قدرت فقط مردان را به خیانت سوق می‌دهد.
در یک پژوهش، از شرکت‌کنندگان خواسته شد لحظه‌ای را به یاد بیاورند که در رابطه احساس قدرت کرده‌اند؛ سپس باید فانتزی جنسی خود را بنویسند. کسانی که قدرت بیشتری را به یاد آورده بودند، بیشتر به خیانت فکر کردند.
چرا قدرت وسوسه ایجاد می‌کند؟
۱. احساس دسترسی به گزینه‌های بیشتر: فرد قدرتمند تصور می‌کند فرصت‌های فراوانی برای جذب دیگران دارد.
۲. توهم مصونیت: فرد می‌پندارد که می‌تواند از پیامدهای خیانت فرار کند.
۳. افزایش اعتماد به نفس جنسی: قدرت باعث می‌شود فرد خود را جذاب‌تر ببیند.
۴. ناهماهنگی در رابطه: وقتی قدرت نابرابر باشد، فرد مسلط احساس می‌کند کمتر نیاز به رعایت تعهدات دارد.
قدرت به‌عنوان عامل وفاداری
جالب است که برخی تحقیقات نشان داده‌اند قدرت همیشه منجر به خیانت نمی‌شود. در شرایطی که فرد قدرتمند احساس مسئولیت اخلاقی یا تعهد معنوی داشته باشد، قدرت حتی می‌تواند وفاداری را تقویت کند.
به عبارت دیگر، آنچه تعیین می‌کند قدرت به خیانت منجر شود یا نه، نوع نگرش فرد به قدرت است.
مثال‌های واقعی
•سیاستمداران و افراد مشهور: بسیاری از رسوایی‌های جنسی در جهان مربوط به کسانی است که قدرت اجتماعی بالایی داشته‌اند.
•محیط‌های کاری: مدیران یا کارفرمایان گاهی به دلیل جایگاه قدرت، بیش از کارمندان به سمت روابط خارج از ازدواج کشیده می‌شوند.
•زندگی روزمره: حتی در خانواده‌های معمولی، اگر یکی از زوجین از نظر مالی یا تصمیم‌گیری دست بالا داشته باشد، خطر خیانت بیشتر می‌شود.
تفاوت‌های جنسیتی
•مردان: قدرت بیشتر را اغلب با فرصت‌های جنسی گره می‌زنند.
•زنان: قدرت بیشتر گاهی به افزایش استقلال عاطفی منجر می‌شود و ممکن است تمایل به جستجوی روابط جایگزین را تقویت کند.
با این حال، وقتی زنان احساس کنند قدرت‌شان همراه با مسئولیت و احترام است، احتمال وفاداری بالاتر می‌رود.
پیامدهای خیانت ناشی از قدرت
وقتی خیانت از دل نابرابری قدرت شکل می‌گیرد، بازسازی رابطه سخت‌تر می‌شود زیرا:
•فرد آسیب‌دیده احساس می‌کند از ابتدا در موقعیت ضعیف‌تری بوده است.
•بازگرداندن اعتماد در روابط نابرابر دشوارتر است.
•احساس بی‌عدالتی و سوءاستفاده تقویت می‌شود.
راهکارهای پیشگیری
۱. ایجاد توازن قدرت: زوجین باید تلاش کنند تصمیم‌گیری‌ها به‌طور مشترک انجام شود.
۲. مسئولیت‌پذیری اخلاقی: فرد قدرتمند باید آگاهانه خود را نسبت به رابطه متعهد نگه دارد.
3. گفت‌وگوهای شفاف: مرزهای رابطه باید مشخص باشد.
4. درمان زوجی: وقتی نابرابری قدرت منجر به بی‌اعتمادی می‌شود، مشاوره بهترین راه است.
نتیجه‌گیری
قدرت در روابط یک واقعیت غیرقابل انکار است. این قدرت می‌تواند رابطه را تهدید یا تقویت کند، بسته به اینکه چگونه مدیریت شود. اگر فرد قدرتمند مسئولیت‌پذیری و اخلاق را در نظر داشته باشد، قدرت به ابزاری برای تحکیم رابطه بدل می‌شود؛ اما اگر قدرت بدون کنترل و تعهد باشد، زمینه‌ساز خیانت خواهد شد.
✍️ دکتر زهره دهقان چناری
روانشناس و متخصص زوج‌درمانی
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *